loading...
باز نشر آهنگ جدید ، فیلم و سریال ، بازی و نرم افزار
آخرین ارسال های انجمن
سايت و انجمن بروز بازدید : 167 جمعه 05 دی 1393 نظرات (0)

ناقور- اسلامی

داستان :

پیامبراسلام و مرد یهودی،Prophet Mohammad (PBUH) and the jewish man

چشمان مبارک حضرت محمد(ص) به آن مرد یهودی افتاد. این بار هم در سلام کردن سبقت گرفت و با رویی خوش با او برخورد نمود، آن شخص به سلامش پاسخ داد و گفت: پولی را که به من بدهکاری که فراموش نکرده ای؟ فرمود: نه، گفت: بدهی مرا به من بازگردان فرمود: حالا پولی ندارم تا به تو بپردازم ولی .... یهودی گفت: من امروز تو را رها نمی کنم و تا به مالم نرسم نمی گذارم از اینجا عبور کنی. با همان لبخند زیبایش فرمود: من هم همین جا می مانم تا زمانی که تو اجازه دهی.برخی از رهگذران بی اطلاع از ماجرا با سلامی از آنجا رد می شدند ولی وقتی عده ای از اصحاب باخبر شدند، خواستند طلبکار را تنبیه کنند که چنین جسارتی به پیامبر مسلمین نموده ولی رسول خدا مانع از کارشان شده و آنها را از آنجا دور فرمود.آفتاب داغ مدینه بر سر و روی رسول الله می تابید و عرق از صورتش می چکید، با این همه ایشان هیچ عکس العمل و حرف تندی از خودشان ندادند با این وجود مرد یهودی آن حضرت را در همان وضعیت نگاه داشته بود. تا اینکه وقت نماز ظهر شد، عده ای به سراغ پیامبر رفتند و عرض کردند: وقت نماز است چرا به مسجد تشریف نمی آورید؟ پیامبر سکوت فرمودند: آن عده به همراه رهگذران و خود پیامبر همگی منتظر تصمیم مرد یهودی شدند.وقتی او این وضع را دید خود را به روی دست و پای پیامبر اکرم انداخت و عرض کرد: من شما را برای پول نگه نداشتم، بلکه در کتاب مقدس یهودیان، تورات، خوانده بودم که از ویژگیهای آخرین پیامبر خدا صبر و بردباری است و من تصمیم گرفتم شما را امتحان کنم . حالا شهادت می دهم که شما همان پیغمبر موعود هستید و من با میل قلبی و با اطمینان به شما ایمان می آورم، شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست و شهادت می دهم محمد فرستاده ی اوست و ... .

 

Prophet Mohammad (PBUH) and the jewish man
One day Prophet Mohammad saw a Jew who had given a loan to him, Prophet Mohammad again exceed him in greeting by a cheerful face, he replied his greeting and demanded his loan back. He shook the Prophet and was harsh with him. The Prophet said that he did not have the loan amount yet and that it was still early for the payback. Then he asked the man if he would wait a while and be patient. The man refused and said that he would not leave Muhammad's side and would not let him go until he was paid back. So the prophet said with his everlasting smile: And I will stay here with you till you let me go.Some people that didn't know what has happened just said salaam to the prophet and continued their way, but when some of the Sahaba came by they tried to punish the jew because of his rudely ack. But prophet Mohammed stopped them and told them to leave him and go away. Prophet Mohammed just stood there in the baking sun of Medina until it was time for the midday prayers.When everyone came for the prayer they said: O Mohammad! Why don't you come for prayer? But Prophet remained silent. Prophet and his companions were waiting for the jewish man. Then the Jew said: "Oh Messenger of God. I swear by God that I did not come for my money. I only wanted to see if you fit the description of the final Prophet in the Torah - that he is gentle and kind even to those who are harsh. And I have found the description to be true - in you , I witness there is no God but Allah and you are his apostle

منبع : رسانه گلباران

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 598
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 76
  • تعداد اعضا : 80
  • آی پی امروز : 266
  • آی پی دیروز : 31
  • بازدید امروز : 509
  • باردید دیروز : 42
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,697
  • بازدید ماه : 1,697
  • بازدید سال : 36,009
  • بازدید کلی : 677,313